عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام سلام خوبید؟ مرسی از این که به وبلاگ خودتون سر زدید ! لطفا نظر بدید و منو خوش حالـــــــــ کنید $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$_________________________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$____$$$$$_______$$$$$____$$ $$__$$$$$$$$$___$$$$$$$$$__$$ $$_$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$_$$ $$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$ $$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$ $$____$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$$_________$$ $$__________$$$$$__________$$ $$___________$$$___________$$ $$____________$____________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$_$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$_$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$$_______$$$$$$___$$ $$____$$$$$$_____$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

نظر شما در رابطه با مطالب وبلاگم چیه؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه ها و آدرس djpoorya.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 269
بازدید ماه : 614
بازدید کل : 213334
تعداد مطالب : 224
تعداد نظرات : 110
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


آمار مطالب

:: کل مطالب : 224
:: کل نظرات : 110

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 9

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 269
:: بازدید ماه : 614
:: بازدید سال : 1542
:: بازدید کلی : 213334

RSS

Powered By
loxblog.Com

رویای خیس
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:23 | بازدید : 392 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

تو با منی و من تنها هستم ، در قلب منی و من به عشق تنهایی زنده هستم

تو هم نفسم هستی و نفسهایم عطر تنهایی را میدهد

تو همسفرم هستی و جاده زندگی رسم غریبگی را به من یاد میدهد

تو مال منی و من مال تو نیستم ، باران منی و من کویری بیش نیستم

انگار نه انگار بامنی ، نشسته ای برای خودت حرف از عشق میزنی !

همیشه به یاد توام و در حسرت داشتنت ، دلگیر و سردم در روزهای نداشتنت

یک بار عاشق شدم و یک عمر برای تو ، یک بار هم نگفتی دستهایم مال تو !

آن رویا از خیالم رفت و قصه آغاز شد ، همه چیز به نفع تو تمام شد

دیدی که در آینه ی چشمان خیسم ، چشمان تو حتی یک ذره هم خیس نشد

من پر از درد بودم و خسته ، اما دل تو حتی یک ذره هم دلگیر نشد

تو با منی و افسوس که من بی تو هستم ، انگار نه انگار که عشق تو هستم !

بودن و نبودنت فرقی ندارد ، اینکه سرد هستی و با تو بودن تنها برایم عذاب دارد

هستی و انگار نیستی ، گاهی حتی فراموشم میکنی و از من میپرسی که تو کیستی ؟

هزار درد دل ناگفته در دلم مانده و همدلم نیستی

آنقدر اشک ریخته ام که چشمانم نمیبیند که دیگر نیستی !

نیستی و من تنها مانده ام ، آنقدر دلم گرفته که اینجا با غمها جا مانده ام

تو با منی و من تنها نشسته ام، تو در قلبمی و من اینک یک دلشکسته ام !


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
۱۰ خط برای تو ....
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:23 | بازدید : 331 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


1 - به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته

باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد.
 
 
2 - هوس بازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند.
 

 3 - وقتی در زندگی به یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو چون اگه قرار بود در باز نشو

جای آن دیوار می گذاشتند.

4 - آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد ، هدیه تو به خداوند پس بی نظیر باش

 
5 - شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد.

 
6 - بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید.
 
 
7 - وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد به یاد بیاور که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد.
 
 
8 - هر اندیشه ی شایسته ای، به چهره انسان زیبائی می بخشد.
 
 
9 - قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است.
 
 
 10-
نگو : شب شده است : بگو صبح در راه است.
 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
به تو و عشق تو ايمان دارم
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:18 | بازدید : 833 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

 

من اگر روح پريشان دارم        من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازي دوران دارم           دل گريان،لب خندان دارم

به تو و عشق تو ايمان دارم

در غمستان نفسگير ، اگر نفسم ميگيرد         آرزو در دل من متولد نشده ، مي ميرد
يا اگر دست زمان درازاي هر نفس جان مرا ميگيرد                 دل گريان ، لب خندان دارم

به تو و عشق تو ايمان دارم


من اگر پشت خودم پنهانم           من اگر خسته ترين انسانم
به وفاي همه بي ايمانم          دل گريان ، لب خندان دارم

  به تو و عشق تو ايمان دارم

دوستدارم عشقم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
حکایتی کوتاه درباب فروپاشی عشق مجازی
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:17 | بازدید : 394 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


پزشک حکیم ، راز بیماری و رنجوری کنیزک را برای شاه بیان کرد. شاه چاره­ ی کار را از او پرسید. پزشک به او گفت :

« تو آن همه زر و سیم و ثروتی را که داری در این راه بریز و زرگر سمرقندی را به این­جا بیاور ، تا چاره ­ی کار را بسازم »

شاه برای آوردن زرگر سمرقندی ، خرج زیاد کرد و زرگر نیز فریب زرق و برق شاه را خورد و نزد شاه آمد و زرگر مخصوص

شاه گردید و در دربار شاه ، بسیار به او احترام می­گذاشتند ، تا این­که پزشک به شاه گفت :

« این کنیزک را به زرگر ببخش و همسر او گردان !»

شاه همین کار را کرد. کنیزک به آغوش وصال معشوق خود رسید و پس از شش ماه ، سلامتی خود را بازیافت.

سپس آن پزشک که نیرنگ­بازی بدسیرت شده بود ، شربتی کشنده ساخت و به زرگر داد و زرگر ، مسموم

و رنجور و زردچهره گردید ، به گونه­ای که دل از عشق کنیز برداشت و کم­کم کنیز نیز ، نسبت به او بی­میل شد.

آری :

عشق­ هایی کز پی رنگی بود          عشق نبود ، عاقبت ننگی بود

دشمن طاووس آمد پر او             ای بسا شه را بکشته فر او

گفتک من آن آهوم کز ناف من        ریخت آن صیاد خون صاف من

این جهان کوهست و فعل ما ندا           سوی ما آید نداها را صدا

گرچه دیوار افکند سایه دراز            باز گردد سوی او ، آن سایه باز

به این ترتیب ، کنیزک از عشق سطحی خود که عشق رنگ و ننگ بود جدا گردید. او سلامتی خود را باز یافت.

شاه نیز از غم  کنیز آسوده شد. از طرف دیگر، زرگر نیز به مکافات فریبندگی زرق و برق دنیا رسید.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
با یه شکلات شروع شد
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:15 | بازدید : 305 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


من یه شکلات گذاشتم توی دستش ... اونم یه شکلات گذاشت توی دستم .

من بچه بودم ... اونم بچه بود .

سرمو بالا کردم ... سرشو بالا کرد .

دید که منو میشناسه . خندیدم گفت : دوستیم ؟

گفتم : دوست دوست .

گفت : تا کجا ؟

گفتم : دوستی که تا نداره !

گفت : تا مرگ .

خندیدم و گفتم : تا نداره !!!

گفت: باشه ! تا پس از مرگ !!!!

گفتم : نه ! تا نداره !

گفت : قبول ! تا اونجاییکه همه دوباره زنده میشن ... یعنی تا زندگی بعد از مرگ باز هم با هم دوستیم..تا بهشت تا

جهنم ... تا هر جا که باشه من و تو با هم دوستیم .

خندیدم ، گفتم : تو براش تا هر کجا که دلت میخواد یه تا بذار ! اصلا یه تا بکش از سر این دنیا تا اون دنیا ! اما من

اصلا تا نمیذارم !

دوستی تا نداره !!!

نگام کرد ، نگاش کردم . باور نمیکرد .

میدونستم ... اون میخواست حتما دوستیمون تا داشته باشه . دوستی بدون تا رو نمیفهمید .

گفت : بیا برای دوستیمون یه نشونه بذاریم .

گفتم : باشه. تو بذار .

گفت : شکلات ! هر بار که همدیگر رو می بینیم یه شکلات مال تو ... یکی مال من ! باشه ؟

گفتم : باشه !

هر بار یه شکلات میذاشتم توی دستش اونم یه شکلات توی دست من ، باز همدیگه رو نگاه میکردیم ... یعنی که

دوستیم ! دوست دوست .

من تندی شکلاتم رو باز میکردم و میذاشتم توی دهنم و تند تند اونو میخوردم .

میگفت ای شکمو ! تو دوست شکمویی هستی ! و شکلاتش رو میذاشت توی صندوق کوچولوی قشنگ .

میگفتم بخورش ! میگفت نه ! تموم میشه ! میخوام تموم نشه ! میخوام برای همیشه بمونه .

صندوقش پر از شکلات شده بود و هیچ کدومش رو نمیخورد . من همش رو خورده بودم. گفتم اگه یه روز شکلاتهاتو

مورچه ها بخورن یا کرمها ... اون وقت چی کار میکنی ؟ گفت مواظبشون هستم . میگفت میخوام نگهشون دارم تا

موقعیکه دوست هستیم ... و من شکلات و میذاشتم توی دهنم و میگفتم نه! نه! تا نداره!! دوستی که تا نداره !

یه سال ... دو سال ... چهار سال ... هفت سال ... ده سال ... بیست سال ... شده که گذشته .

حالا اون بزرگ شده و منم بزرگ شدم . من همه ی شکلاتهای خودم و خوردم ... اون اما همه ی شکلاتهاشو نگه

داشته .

حالا اومده امشب که خدافظی کنه . میخواد بره ... بره اون دور دور ا... میگه میرم اما زود برمیگردم ! من میدونم

میره و برنمیگرده !

یادش رفت شکلات رو به من بده . من اما یادم نرفت . یه شکلات گذاشتم کف دستش گفتم این برای خوردن .

یه شکلاتم گذاشتم کف اون دستش گفتم اینم آخرین شکلات برای صندوق کوچولوت ! یادش رفته بود که صندوقی

داره برای شکلاتهاش ! هر دو تا رو خورد ! خندیدم .

میدونستم دوستی من تا نداره .

میدونستم دوستی اون تا داره ... مثل همیشه !

خوب شد همه ی شکلاتهام رو خورده ام ... اما اون هیچکدومش رو نخورد .

حالا موندم که با یه صندوق پر از شکلات نخورده چی میخواد بکنه ؟


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خدايا كمكم كن
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:14 | بازدید : 318 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


 

خدايا كمكم كن تا ، به همه لبخند بزنم ، اما براي او گريه كنم

خدايا كمكم كن تا ، مغرور باشم ، اما براي او غرورم را له كنم

خدايا كمكم كن تا ، همه را ياري كنم ، اما او را غمخواري كنم

خدايا كمكم كن تا ، قوی و صبور باشم ، اما خود را فداي او سازم

خدايا كمكم كن تا ، با همه دوست باشم ، اما به او عشق بورزم

خدايا كمكم كن تا ، با آدم ها زندگي كنم ، اما براي او بميرم

با تمام وجودم بهت میگم دوستدارم عزیزم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شعری زیبا از مهرداد اوستا : داستان عشق و خیانت
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:14 | بازدید : 305 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

 

وفا نكردی و كردم ، خطا ندیدی و دیدم

شكستی و نشكستم ، بُریدی و نبریدم

اگر ز خلق ملامت ، و گر ز كرده ندامت

كشیدم از تو كشیدم ، شنیدم از تو شنیدم

كی ام ، شكوفه اشكی كه در هوای تو هر شب

ز چشم ناله شكفتم ، به روی شكوه دویدم

مرا نصیب غم آمد ، به شادی همه عالم

چرا كه از همه عالم ، محبت تو گزیدم

چو شمع خنده نكردی ، مگر به روز سیاهم

چو بخت جلوه نكردی ، مگر ز موی سپیدم

بجز وفا و عنایت ، نماند در همه عالم

ندامتی كه نبردم ، ملامتی كه ندیدم

نبود از تو گریزی چنین كه بار غم دل

ز دست شكوه گرفتم ، بدوش ناله كشیدم

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی

چو گرد در قدم او ، دویدم و نرسیدم

به روی بخت ز دیده ، ز چهر عمر به گردون

گهی چو اشك نشستم ، گهی چو رنگ پریدم

وفا نكردی و كردم ، بسر نبردی و بردم

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم ؟

مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج می گذارند .

دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته ، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او

پیشنهاد ازدواج می دهد .

دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر می شوند ، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود سعی

می کنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند .

ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود نمی شود .

تا اینکه یک روز مهرداد اوستا به همراه دوستانش ، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده ، در حال سوار

شدن بر خودروی مخصوص دربار می بیند ...

مهرداد اوستا ماه ها دچار افسردگی شده و تبدیل به انسانی ساکت و کم حرف می شود .

سالها بعد از پیروزی انقلاب ، وقتی شاه از دنیا می رود ، زن های شاه از ترس فرح ، هر کدام به کشوری می روند و

نامزد اوستا به فرانسه .

در همان روزها ، نامزد اوستا به یاد عشق دیرین خود افتاده و دچار عذاب وجدان می شود .

و در نامه ای از مهرداد اوستا می خواهد که او را ببخشد .

اوستا نیز در پاسخ نامه ی او تنها این شعر را می سراید .


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
به دنبال کسی باش ...!
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:23 | بازدید : 293 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


Find a guy who calls you beautiful instead of hot

به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت


Who calls you back when you hang up on him

کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی


who will stay awake just to watch you sleep

کسی که بیدار خواهد ماند تا سیمای تو را در هنگام خواب نظاره کند


wait for the guy who kisses your forehead

در انتظار کسی باش که مایل باشد پیشانی تو را ببوسد [حمایتگر تو باشد]


who wants to show you off to world when you are in your sweats

کسی که مایل باشد  حتی  در زمانی که درساده ترین لباس  هستی تورا به دنیا نشان دهد


who holds your hand in front of his friends

کسی که دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگیرد


wait for the one who is constantly reminding you how much

he cares about you and how lucky he is to have you

در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد توبیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی

و نگران توست و چه قدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد


wait for the one who turns to his friends and says that’s her

در انتظار کسی باش که زمانی که تو را می بیند به دوستانش  بگوید اون خودشه

[همان کسی  که می خواستم]


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
هرگز دلی نشکون
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:22 | بازدید : 307 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


 

هروقت دل کسی رو شکستی

روی دیوار میخی بکوب

تا ببینی چقدر دل شکستی

هروقت دلشان را به دست اوردی

میخی را از روی دیوار بکن

تا ببینی چقدر دل به دست اوردی

اما چه فایده ...؟؟ که جای میخ ها بر روی دیوار می ماند

بچه ها دل منو عشقم شکست آخه بازدیدا زیاده اما نظرات کمه ممنون میشیم نظر بدین 1دنیا دوستون دارم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آرام باش ، ما تا همیشه مال هم هستیم
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:21 | بازدید : 511 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


آرام باش ، ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم

آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی

بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است

آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لب هایت


بگذار لب هایت را بر روی لبانم ، حرفی نمی زنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت

خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو

دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو

محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همین جا باشد ، همین آغوش مهربانت

چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من

قلب تو میتپد و قلب من با تپش های قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است

آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم

همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود

در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام

تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود

گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت

عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده

عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه

خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم

دوســــــــــــــــــــتدارم بــــــــــــا تـــــــــــــــــــمام وجــــــــــــــــــــــــــودم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
راز دلهایمان
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:20 | بازدید : 307 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


گفتی دوستت دارم و دلم لرزید


گفتم به عشق تو زنده هستم و دلت راز دلم را فهمید

گفتی مال توام ، گفتم بدجور گرفتار توام

بگو از احساست تا بگویم از لحظه های عاشقی مان

بگو از حال و هوای قلبت تا بگویم از خاطره های شیرینمان

گفتی همیشه به یاد توام ، گفتم هنوز هم خیره به عکسهای توام

گفتی سحر شده و هنوز به عشقت بیدارم

گفتم از سر شب تا حالا از دلتنگی ات بیمارم

بگو از آن حرفهای عاشقانه ات تا بگویم که آرامم

تا بگویم به هوای بودنت است خوشحالم

گفتی نفسهایم عطر حضور تو را میدهد

گفتم که قلبم به عشق در کنار تو بودن همچنان میتپد

گفتم یار توام ، همیشه و همه جا در کنار توام


گفتی یاد توام ، اگر هم نباشی باز هم درگیر انتظار به تو رسیدنم

گفتی می آیم فردا ، گفتم میمیرم تا فردا

طاقت ندارم حالا بیا در کنارم ، من آن آغوش گرمت را میخواهم

تو را تا ابد اینجا میخواهم ، که همیشه بمانی

همیشه همین جا دستان مرا بخواهی

که بگیری دستانم را ، بفشاری هر دوی آن را

بگویی همیشه میمانی ، هیچگاه غزل رفتن را نمیخوانی

گفتی دوستت دارم و دلم لرزید

چشمانم جز قطره های اشک در چشمانت چیزی را ندید

هیچکس جز من و تو این راز عاشقانه را نفهمید

چه کهکشان زیباییست راه نگاه تو ، چه زیباست این دنیای عاشقانه ی تو

چه خوشبختم از اینکه تو را دارم

اینبار هم تو گفتی دوستم داری و دو تا به نفع تو

دلم دیوانه شده از دست محبتهای تو


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آمدی
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:20 | بازدید : 317 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


از آغاز مي گويم برايت

از آن زمان که به تو رسيدم

از عشق تا عقل از عقل تا شعر

من تو را در لحظه هاي تنهايي

از ميان نوشته هايم جستم

آن زمان که نگاه ها برايم معنا نداشت

آمدي

و معناي دوباره به تصورم دادي

معناي عشق دوباره معناي نفس کشيدن در هواي عشق

معناي زندگی


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اي همه آرامشم از تو پريشانت نبينم
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:19 | بازدید : 315 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


اي هـــمـــه آرامـــــشـــــم از تـــــو پـــريشـــــانـت نــــبـيــنم

چون شب خاكستري سر در گريبانت نبينم

اي تو در چشمان من يك پنجره لبخند شادي

همچو ابر سوگوار اين گونه گريانت نبينم

اي پر از شوق رهايي رفته تا اوج ستاره

در ميان كوچه ها افتان و خيزانت نبينم

مرغك عاشق كجا شد شور آواز قشنگت

در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبينم

تكيه كن بر شانه ام اي شاخه نيلوفرينم

تا غم بي تكيه گاهي را به چشمانت نبينم

قصه دلتنگيت را خوب من بگزار و بگذر

گريه ي درياچه ها را تا به دامانت نبينم

كاشكي قسمت كني غم هاي خود را با دل من

تا كه سيل اشك را زين بيش مهمانت نبينم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عشقم دوست دارم
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:18 | بازدید : 301 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


 نا ممکن است که احساس خود را نسبت به توبا واژه ها بيان کنم.

اينها سرشارترين احساساتي هستند که تاکنون داشته ام

با اين همه هنگامي که مي خواهم اين ها را به تو بگويم و يا بنويسم

واژه ها حتي نمي توانند ذره اي از ژرفاي احساساتم را بيان کنند

گرچه نمي توانم جوهر اين احساسات شگفت انگيز را بيان کنم

مي توانم بگويم آن گاه که با توام چه احساسي دارم

آن گاه که با توام

احساس پرنده اي را دارم که آزاد و رها در آسمان آبي پرواز مي کند

آن گاه که با تو ام

چو گلي هستم که گلبرگ هاي زندگي را شکوفا مي کند

آن گاه که با تو ام

چون امواج دريا هستم

که توفنده و سرکش بر ساحل مي کوبند

آن گاه که با تو ام

رنگين کماني پس از توفانم

که پر غرور رنگ هايش را نشان مي دهد

آن گاه که با تو ام

گويي هر آنچه که زيباست ما را در بر گرفته است

اين ها تنها ذره اي ناچيز از احساس والاي با تو بودن است

شايد واژه ي "عشق" را ساخته اند

تا احساسي چنين عميق و هزار سو را بيان کند

اما باز هم اين واژه کافي نيست

با اين همه چون هنوز بهترين است

بگذار بگويم و باز بگويم که

بيش از عشق بر تو عاشقم



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
من عاشق تو هستم
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:17 | بازدید : 283 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


 

من عاشق تو هستم

 

من تو رو می پرستم

 

یه عمره عاشقانه

 

به انتظار نشستم

 

تو ماه آسمونی

 

فرشته زمینی

 

برای قلب خستم

 

پناه آخرینی

 

بی تو گل وا نمی شه

 

دردم دوا نمی شه

 

دلم تا دنیا دنیاست

 

از تو جدا نمی شه

 

عاشقم من دنیای من تویی تو

 

عاشقم من رویای من تویی تو

 

ای که بی تو شبم سحر نمیشه

 

خدا کنه همیشه که یار من تو باشی

 

به هر کجا که هستم کنار من تو باشی

 

خدا خودش میدونه بی تو میشم دیوونه

 

بیا که بی تو ای گل بهار من خزونه


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
رویای با تو بودن
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:17 | بازدید : 317 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود

با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی

و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند

و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی

به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد

و تا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید

بانوی دریای من

کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت

کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت

 



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عشق من
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:16 | بازدید : 354 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

من کوچک ترازآنم که بانویت باشم

تو مردی کن وآقایم باش

دوست دارم آقای مهربونم

 

دستهایم را تا ابرها بالا برده ای

و ابرها را تا چشمهایم پایین

عشق را در کجای دلم

پنهان کرده ای که

هیچ دستی به آن نمیرسد


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمله جادویی
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:15 | بازدید : 325 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


مدت زیادی از زمان ازدواجشان می گذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیب های خاص خودش را داشت

یک روز زن که از ساعت های زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم پاشیده می دید ، زبان به شکایت گشود

و باعث ناامیدی شوهرش شد. مرد پس از یک هفته سکوت همسرش، با کاغذ و قلمی در دست به طرف او رفت

و پیشنهاد کرد هر آنچه را که باعث آزارشان می شود را بنویسید و در مورد آن ها بحث و تبادل نظر کنند

زن که گله های بسیاری داشت بدون اینکه سرخود را بلند کند، شروع کرد به نوشتن

مرد پس از نگاهی عمیق و طولانی به همسر، نوشتن را آغاز کرد

یک ربع بعد با نگاهی به یکدیگر کاغذ ها را رد وبدل کردند. مرد به زن عصبانی و کاغذ لبریز از شکایت خیره ماند

اما زن با دیدن کاغذ شوهر ، خجالت زده شد و به سرعت کاغذ خود را پاره کرد

شوهرش در هر دو صفحه این جمله را تکرار کرده بود : ♥ دوستت دارم عزیزم ♥


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خصوصیات یک پسر خوب
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:14 | بازدید : 309 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

این پسرایی که همیشه ته ریش دارن

اینایی که هیچوقت موهاشون بلند نیست

اینایی که صداشون مردونست

اینایی که وقتی ازشون جدا میشی تا یک ساعت دستات بوی عطرشونو میده

اینایی که وقتی کنارت نشستن بهت اس ام اس میدن میگن دوست دارم

اینایی که وقتی ازت دلخورن حرف نمیزنن دوس داری محکم بغلشون کنی

اینایی که موقع شب بخیرگفتن میگن مال خودمی

اینایی که دستاشونو باید با دو تا دستت بگیری

همونایی که وقتی عصبانی میشی وداد میزنی

آروم بغلت میکنن ومیگن دوست دارم با عشق حلش میکنیم

اینایی که وقتی مریضی با چشم خودت میبینی که بخاطرکسلی تو کسلن

اینایی که توی هیچ شرایطی تنهات نمیزارن

اینایی که همیشه نگرانتن و همیشه آخرحرفاشون بهت میگن مواظب خودت باش

اینا خیلی محترمن قدرشونو بدونید

مثل من که قدر عشقمو میدونم

دوست دارم یک عالمه

بابت همه خوبیات یک دنیا ممنون


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خوش به حالش
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:13 | بازدید : 333 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

خوش به حال آنکه قلبش مال توست

حال و روزش هر نفس ، احوال توست

خوش به حال آنکه چشمانش تویی

آرزوهایش همه آمال توست

آنکه دستش تا ابد در دست تو

کوچ او از غصه ها با بال توست

من خطاکارم خداوندا ، ولی

دیدگانم تا ابد دنبال توست


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دلم برای کسی تنگ است
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:12 | بازدید : 306 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


دلم برای کسی تنگ است

که چشمهای قشنگش را

به عمق آبی دریا می دوخت

و شعرهای قشنگی

چون پرواز پرنده ها می خواند

دلم برای کسی تنگ است

کسی که خالی وجودم را از خود پر می کرد

و پری دلم را با وجود خود خالی

دلم برای کسی تنگ است

کسی که با من ماند

کسی که با من هست

دلم برای کسی تنگ است

که بیاید

و به هر رفتنی پایان دهد

دلم برای کسی تنگ است

که آمد

و پایان داد به همه ی دلتنگی ها

کسی



کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می شود


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
همه شب های من هستی
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:11 | بازدید : 302 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


♥..نمیدانم کجـــــایی

♥..در وجــــودم نهفته شــــــدی

♥..در بین دستانـــــــم

♥..در قلبــــــــم

♥..در گوشــه چشمانـــم


♥..در آسمان ایمانـــــــــم

♥..در کجــــا نشستـــه ای

♥..کنار ساحل آرامـــش مـن


♥..آنجــا که تپش قلبـــم به شماره میفتــــــد


♥..شایـــد آنجا که شاپــــرکی بر گل آرام مینیشینـــــد

♥..کجـــــا تو هستـی که اینگونــه به وجودم ملحــق میشــوی

♥..در بی خـــوابی هایـم ... در شبهــایِ بی قراریــــم

♥..همه شب ها شهاب من هستی

♥..در متــن تمام تنهاییــــم

♥..چگونـــه تــو آرام گـــرفتی در این آشوبـــــــــــ

♥..تو کجـــا آشکار اینگونــه پنهان شــده ای

♥..در زیر پوستـــــ من چه لطیـفــــ میجهــی

♥..تـو در فراســـوی هر زمــان ... در هر جای این مکــان با منــی

♥..طوری روحـــم با عشق تو آمیختـــه شد که انگـــار

♥..تو خود من


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خوش به حالش
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:10 | بازدید : 246 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

خوش به حال آنکه قلبش مال توست

حال و روزش هر نفس ، احوال توست

خوش به حال آنکه چشمانش تویی

آرزوهایش همه آمال توست

آنکه دستش تا ابد در دست تو

او از غصه ها با بال توست

من خطاکارم خداوندا ، ولی

دیدگانم تا ابد دنبال توست


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عاشقانه دوست دارم
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:10 | بازدید : 219 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


امشب برايت مي نويسم

امشب که شبي است ساکت و زيبا

چشمانم را مي بندم

لبخند مي زنم

لبخند ميزنم به شکوه اين شب

که به ياد توام باز

و باز ... و هميشه

مي انديشم آيا لحظه اي هست که به ياد تو نباشم

مي انديشم به وقت اندوه

به وقت گريه

به وقت دلتنگي

به وقت خنده

و مي بينم

که يادم چه وفادار بوده به يادت


امشب برايت مي نويسم

امشب که به اندازه يک سرزمين

بينمان فاصله است

امشب که از روحم به من نزديکتري

مينويسم که دوستت دارم

آه خدايا

اين دوست داشتن را چقدر دوست دارم

 امروز اولین روزیه که رفتی مسافرت هنوز نرسیدی دلتنگت شدم

دوست دارم نفسم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
افســانــه ی عشــق
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:9 | بازدید : 239 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


شیوه ی دلبری و ناز ، اگر سوخت مرا

غمزه ی چشم سیاه تو بیاموخت مرا

صف مژگان همه آراستی از جانب دل

خم ابروی کمان تو سپر دوخت مرا

سر فرو برده چو شمعی به گریبان بودم

شعله ی سرکش عشق تو بر افروخت مرا

من که پر میزد از آهم ، غم هستی به فلک

آهی از سینه برآوردی و پر سوخت مرا

خط و خال و خط و ابروی تو ای مونس جان

ز تماشای جهان ، راه نظر دوخت مرا

دل غم دیده به سرپنجه ی سیمین تو بود

لب لعل تو غزلهای تر آموخت مرا


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
احساس
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:8 | بازدید : 314 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


این احساسی که من دارم

شبیهِ بغضِ چشماته

که هر موقع که نیستی تو

شبیهِ سایه همراته

این احساسی که من دارم

اگرچه خیلی غمگینه

ولی وقتی تو رویامی

به قلبم خیلی می شینه

این احساسی که من دارم

فقط دوست داشتن محضه

دل عاشق به یادت هست

توی هر جا و هر لحظه

این احساسی که من دارم

مرور عشق دیروزه

که بعد از رفتنت بازم

برام انگار مرموزه

این احساسی که من دارم

از احساس تو لبریزه

که این روزای عمر من

برام شبهای پاییزه

این احساسی که من دارم

فقط شوق تورو داره

از اون وقتی که تو رفتی

دو چشمم اشک میباره


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جلوگیری از تکراری شدن همسر
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:7 | بازدید : 291 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


روزهای اول ازدواج تان را به خاطر آورید که چطور عاشق و دلباخته همسرتان بودید. حتی تصور دوری از همسرتان

غیرممکن بود اما بعد از گذشت زمان این شیفتگی و علاقه کمرنگ شده است. در این شرایط آیا شما جزو گروهی

هستید که از این وضعیت به همسرتان شکایت می کنید؟ مطمئنا به همان میزان که همسرتان نسبت به روزهای

اول ازدواج تغییر کرده است شما نیز تغییر کرده اید اما به جای شکایت و ناامیدی بهتر است به دنبال اصلاح رابطه تان

باشید.

اولین مشخصه تغییر

یکی از دلایلی که باعث تکراری شدن رابطه شما با همسرتان می شود تغییر ظاهر شماست. در طول سال هایی

که با هم بوده اید، آنچه مسلما تغییر کرده است ظاهر و قیافه شماست. بنابراین برای جلوگیری از خستگی از وضع

ظاهر باید به فکر تغییر آن باشید. آن چه را که روزی باعث شد به همسرتان علاقه مند و مجذوب او شوید را به خاطر

آورید و به تحسین آن مشخصه ها در افکار خود بپردازید. از کلماتی که همسرتان را به وجد می آورد و شما را به یاد

روزهای اول زندگی مشترک تان می اندازد، استفاده کنید. روزهای شیرین دوران نامزدی خود را به یاد آورید که برای

دیدن یکدیگر لحظه شماری می کردید. خستگی زوجین از یکدیگر مشکلی است که درمان آن دوباره زنده کردن رابطه

است. مشکلاتی که همسران در طول زندگی مشترک شان مواجه هستند را می توان به چند دسته تقسیم کرد

خیانت ، انجام ندادن تعهدات تا کشمکش، حسادت و خودخواهی. اما خستگی زوجین از یکدیگر مسئله ای متفاوت

است و به طور واضح ارتباطی با جنگ و دعوا و خودخواهی بین زوجین ندارد.



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دلم گرفت
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 17:6 | بازدید : 282 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


دلم گرفت ای هم نفس

پرم شکست تو این قفس

تو این غبار    تو این سکوت

چه بی صدا     نفس نفس

از این نامهربونی ها دارم از غصه می میرم

رفیق روز تنهایی یه روز دستاتو می گیرم

تو این شب گریه می تونی پناه هق هقم باشی

تو ای همزاد همخونه چی میشه عاشقم باشی

دوباره من   دوباره تو

دوباره عشق    دوباره ما

دو همنفس    دو همزبون

دو همسفر    دو هم صدا

تو ای پایان تنهایی پناه آخر من باش

تو این شب مرگی پاییز بهار باور من باش

بذار با مشرق چشمات شبم روشنترین باشه

می خوام آیینه خونه با چشمات همنشین باشه

دلم گرفت ای همنفس

پرم شکست تو این قفس

تو این غبار    تو این سکوت

چه بی صدا

نفس نفس


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عاشق تو بودن واسم افتخاره
یک شنبه 9 مهر 1391 ساعت 16:58 | بازدید : 324 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

عاشق تو بودن برام افتخاره

اگه تو نباشی دلم بی قراره

دلم بی قراره واسه با تو بودن

می خوام که دستات و بگیرم دوباره

ستاره ی من شو تو شبای سردم

نیستی که ببینی چقدر پر دردم

کجایی عزیزم دنبالت بگردم

بی تو تک و تنهام چاره ای ندارم

از غم نبودت همیشه بیمارم

تو خاطراتم باش تو من و باور کن

حیف که دیگه نیستی

اینجا با من سر کن

دوســــــــــــــــتدارم نفـــــــــــــــــــــــــس   من ♥


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دوست دارم
شنبه 8 مهر 1391 ساعت 13:45 | بازدید : 287 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


امشب تمام حوصله ام را

در یک کلام کوچک

از تو

خلاصه کردم

ای کاش می شد

یک بار بگویم دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم

ای کاش فقط

تنها همین یک بار

تکرار می شد


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تعداد صفحات : 8